Saturday, March 25, 2017

درس همکاری اجتماعی در انتخاب رئیس مجلس


درس همکاری اجتماعی در انتخاب رئیس مجلس

من اگر به‌جای آقای دکتر عارف بودم، به آقای لاریجانی می‌گفتم دوران چهارساله ریاست پارلمان را تقسیم کنیم؛ اما در سال اول، شما رییس باشید.
محمد توسلی
1
آقای دکتر محمدرضا عارف را از سال‌ها پیش می‌شناسم. ایشان، همچون من فارغ‌التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران هستند و بعد هم، سال‌ها در آمریکا با دوستان ما در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا ارتباط داشتند. دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل کنونی نهضت آزادی ایران که پیش از انقلاب از مسؤولان انجمن دانشجویان آمریکا بودند؛ از ایشان شناخت داشتند و خود دکتر عارف با برادرم، مرتضی، در انجمن اسلامی دانشجویان کالیفرنیا هم‌دوره بودند. اما شناختی که امروز برای ما مثل عموم مردم از دکتر عارف وجود دارد؛ برگرفته از رفتار ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری 1392 است. جایی که ایشان با انصراف خود به نفع دکتر حسن روحانی، برای کار جمعی الگوسازی کردند و با انصافی که به خرج دادند، نشان داد حاضر است در جایی که پای مصالح و منافع ملی در میان است؛ از منافع و خواست‌های شخصی خود بگذرد. این رفتار، الگوسازی مهمی برای فرآیند کار جمعی و تشکیلاتی در فرهنگ سیاسی ایرانیان بود. این الگوسازی باید در انتخابات مربوط به ریاست مجلس دهم نیز، تداوم داشته باشد. آقایان عارف و لاریجانی، هردو در شرایط سیاسی امروز ایران جایگاه بارزی دارند؛ یکی به دلیل آرای بالایی که در انتخابات تهران به دست آورده و آن دیگر، به دلیل تجربه زیادی که در مسؤولیت‌های مختلف درون نظام سیاسی به ویژه ریاست مجلس داشته است. من اگر به‌جای آقای دکتر عارف بودم، به آقای لاریجانی می‌گفتم دوران چهارساله ریاست پارلمان را تقسیم کنیم؛ اما در سال اول، شما رییس باشید. این رفتار می‌تواند الگویی اخلاقی در عرصه سیاسی به دست دهد. حتی اگر نتایج دور دوم انتخابات به گونه‌ای رقم بخورد که اصلاح‌طلبان و حامیان دولت اکثریت قاطع مجلس دهم را در دست بگیرند؛ بازهم جا دارد آقای عارف از آقای لاریجانی بخواهد تا در سال اول، همچنان ریاست مجلس را برعهده داشته باشد و طی این چهار سال، این مسؤولیت میان دو طرف تقسیم شود. آقای عارف می‌تواند با این اقدام خود، به نمایندگی از اصلاح‌طلبان به محافظه‌کاران درس همکاری اجتماعی دهد و در عمل، زمینه‌های احترام به عقاید و سلایق دیگران را که پیش‌نیاز تحقق یک جامعه دموکراتیک و واجد توسعه سیاسی است؛ فراهم آورد.
2
توافق و تعامل در جهت تعیین ریاست و مسؤولان ارکان پارلمان، همچنین تداوم راهی است که احزاب اصلاح‌طلب و اعتدالگرا بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری 92 در پیش گرفتند و با ائتلاف و همراهی، بلوغ سیاسی خود را نشان دادند. ما در نهضت آزادی ایران، به‌عنوان یک حزب سیاسی دارای نیم‌قرن سابقه فعالیت و از سرگذراندن تجربه‌های گوناگون، اقدام اصلاح‌طلبان در جهت سازماندهی جبهه سیاسی خود در قالب شورایعالی سیاستگذاری که در انتخابات اخیر بروز یافت و دکتر عارف ریاست آن را برعهده داشتند، اقدامی مثبت می‌دانیم و معتقدیم یکی از دلایل موفقیت نسبی «لیست امید» در انتخابات مجلس دهم، تکیه بر همین راهبرد ائتلافی و سازماندهی مجموعه احزاب و شخصیت‌های سیاسی اصلاح‌طلب و حامی دولت می‌دانیم. اما نقدی هم در این میان وجود دارد و آن، اینکه اصلاح‌طلبان بنا به ملاحظاتی که داشتند؛ نه‌تنها در تهران (که از ابتدا گروه‌های اصلاح‌طلب خارج از جبهه رسمی اصلاح‌طلبان حضور نداشتند)، جایی در این سازماندهی جدید پیدا نکردند، بلکه در برخی استان‌ها هم که قبلا همکاری‌هایی وجود داشت، به‌نوعی حریم نگاه داشتند. انتظار ما این است که وقتی جبهه اصلاحات تشکیل می‌شود؛ همه احزاب و گروه‌های سیاسی در آن حضور داشته باشند و اگر موانعی هست، باید بدانند که نگاه راهبردی از آن موانع مهمتر است. من به خاطر دارم که خود آقای خاتمی هم در دوران ریاست‌جمهوری، همین ملاحظات را نسبت به دوستان نهضت آزادی ما  داشتند که امروز می‌بینیم علیرغم اعمال همه آن ملاحظات، ایشان با چه ممنوعیت‌ها و محدودیت‌هایی مواجه هستند. این، تجربه نشان می‌دهد که نیروهای سیاسی نباید تسلیم ملاحظات و موانع فراقانونی شوند.
3
امروز جنبش اصلاحات و از جمله منتخبان مجلس دهم، باید بر ضوابط و موازین قانونی همکاری اجتماعی را با همه نیروهای ملتزم به قانون اساسی شکل دهند. شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان، گام بزرگی بود که در این جهت برداشته شد که باید نقاط ضعف آن برطرف شود. در جبهه محافظه‌کاران هم، ما باید آنها را تشویق کنیم تا بتوانند خود را سازماندهی کنند و همه گروه‌هایی که به‌نوعی به محافظه‌کاری گرایش دارند و به‌دنبال حفظ وضعیت موجود هستند؛ آنها هم منسجم شوند. تعامل بین جبهه اصلاح‌طلبان و جبهه محافظه‌کاران می‌تواند در راستای منافع ملی باشد. همانطور که ما از سال‌های قبل از انقلاب، تجربه تعامل تعالی‌بخش میان روشنفکران دینی و روحانیت را داریم؛ امروز هم، چنین تعاملی میان اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران ممکن و مفید است. همین که چهره‌هایی چون آقای لاریجانی از طیف رادیکال اردوگاه محافظه‌کاران جدا شده‌اند؛ به این دلیل است که از رفتار مجموعه اصلاح‌طلبان و حامیان دولت دریافته‌اند آنها به مبانی اخلاقی و قانونی پایبند هستند و اقدامات آنها به منافع ملی نزدیک‌تر است. ما اصلاح‌طلبان حتی باید به عقاید طیف‌های افراطی احترام بگذاریم و بدانیم که آنها هم در این جامعه، جایگاه و پایگاه دارند و باید بکوشیم در چارچوب یک تعامل تعالی‌بخش و در راستای مصالح و منافع ملی، روابط خودمان را با آنها تنظیم کنیم.

 منبع: هفته نامه صدا 11 اردیبهشت ماه 1395

No comments:

Post a Comment